به کجا خواهم رفت
عاقبت عشق تو من را به کجا خواهد برد
روزی خواهم رفت از آن خانه
ولی یاد دارم بازی تکراری کشتن را
تو مرا زنده نمودی به عشق
ولی افسوس قافیه را وا دادی ومن خواهم سرود
...مرده بودم زنده شدم دولت عشق آمد ومن دولت پاینده شدم
کاش می شد لحظه ای از خاک کثیف بگذری و مرا با دوپرنده ی سیاهت به معراج بری
کاش می شد ولی امید همه را از نو می سازد
کاش دل راضی شود یکبار دیگر پاسخی را نشود
بوی غربت تمام خانه را گرفته
همه در نگاهم می بینند ولی ............
ومن می دانم و تو هم می دانی و چه سود از این همه دانستن
وچه سود از این همه دانستن که باید مرد
و فقط خاطره ای را به امانت بردن
27/05/85
سلام دوست عزیز استفاده کردیم
بسیار سرسبز و خوشبخت باشید
با وجود تعداد بازدید کننده های وبلاگتان احساس می کنم فقط شما می توانید بهترین و بزرگترین کمک را به من و خودتان کنید
عیدتان را تبریک می گویم و به شما عیدی می دهم برای گرفتن عیدی به وبلاگ ما سر بزنید
قدم سبزتان بروی تخم چشم ما
بسیار خوشحال می شوم با هم درباره موضوع وبلاگم همکاری کنیم پس به حضورتان در وبلاگم دعوتتان می کنم
پیروز باشید
www.rezanaghizadeh.mg-blog.com
naghizadeh.reza@gmail.com
رضا نقی زاده